غریب مدینه

اقتدارملی

غریب مدینه

اقتدارملی

از کودتای 28مرداد چه می‌دانید؟/این فصل را برای ایران بخوان

آخرین خبر/ تاریخ مظلوم است. نه فقط به خاطر این که برای نمره آوردن، خوانده می‌شود! که به خاطر اینکه کارکردش عبرت دادن است و در عصر شتاب زدگان کسی فرصت عبرت آموزی ندارد!. تاریخ همچون پیرمرد پرتجربه ای است که برای شنیدنش باید دو زانو نشست و صبورانه کلمه به کلمه اش را ثبت کرد. تاریخ یک ملت آینه نمایش دهنده خرد جمعی آن ملت است به خصوص اگر درباره واقعه عجیب و غیرقابل باوری به نام کودتای نظامی در یک کشور صلح طلب باشد!

هدف کودتا چه بود؟

  در یک جمله کودتا برای حذف دولت دکتر مصدق بود. دولتی که ماجراهای زیادی در طول عمر خود داشت. دولتی که معتقد بود شاه باید سلطنت بکند و نه حکومت! دولتی که بعد از تحقیرهای ناشی از اشغال بیگانگان در جنگ جهانی دوم و قحطی و عقب ماندگی، در فرمت مشروطیت؛ به مردم ایران امید داد و با پیروزی در ماجرای ملی شدن صنعت نفت، محدود کردن خاندان سلطنتی و حتی بیرون راندن اشرف پهلوی از ایران، قطع رابطه با انگلیس و زیر بار مذاکره به هر قیمت نرفتن با استعمارگر پیر، عزت ملی گمشده بین بی‌عرضگی پهلوی‌ها را در مردم زنده کرد!

چطور دولت دارای محبوبیت، حذف شد؟قطعا وقتی مردم یک کشور طالب فردی باشند. حذف و به زیرکشیدنش کار آسانی نخواهد بود. مصدق در مجموع محبوب بود. اما در حوادث مختلف واکنش هایی از سوی خودش، هوادارنش و دشمنانش بروز کرد که رفته رفته مردم را دچار سردرگمی کرد. در نهایت زمینه برای نفوذ عوامل خارجی و کودتا فراهم شد.

عوامل داخلی کودتا چه بودند؟این سوال بسیار مهمی است. عوامل داخلی صرفا به معنای عوامل اجرایی که شناسنامه ایرانی دارند. نیست. بلکه زمینه های مختلف داخلی که باعث شد عده ای قدرت اجرای کودتا پیدا کنند، است. دولت مصدق بعد از آنکه در زورآزمایی با انگلیس ظاهرا پیروز شده بود. خواهان اختیارات بیشتر بود. می گفت خودم باید وزیر جنگ را انتخاب کنم. مذاکراتش با شاه دراینباره به نتیجه ای نرسید. لذا استعفاداد. بلافاصله نخست وزیر دیگری جایگزین شد! آیت الله کاشانی که نماینده مجلس بود. بیانه ای در حمایت از مصدق صادر کرد. که حکم جهاد برای مردم مسلمان ایران داشت! مصدق باپشتوانه مردم به قدرت برگشت. حالا حتی انتظار داشت که حق قانون گذاری به مدت یک سال و نیم نیز به وی داده شود! که این خود بهانه ای برای اختلاف با حامیان سرسختش ازجمله کاشانی شد. همچنین دولت مصدق که زیر بار تحریم های استعمار پیر فشار زیادی را تحمل می‌کرد به وعده‌های دولت خارجی دیگری دلخوش شده بود. دولتی که با عوض شدن دوران ریاست جمهوری اش، فراموش کرد که چه وعده‌ای به مصدق ایران داده است! 

عوامل خارجی کودتا چه بودند؟نفت طمع برانگیز ایران، دولتی می‌خواست که آن را مطیعانه، هرچند با ظاهری ملی شده، در اختیار صنعت نوپای آمریکا قرار دهد!. مصدق گزینه مناسبی نبود. لذا باید حذف میشد! اشرف پهلوی درین باره می‌نویسد: «تابستان 1332 یک نفر ایرانی به من تلفن کرد که آمریکا و انگلیس درباره وضع کنونی ایران بسیار نگرانند لذا می‌خواهم با دو مرد یکی آمریکائی و دیگری انگلیسی ملاقاتی داشته باشید. مرد آمریکائی به من گفت که نماینده جان فاستر دالس و آن مرد انگلیس هم نماینده وینستون چرچیل است که حزب محافظه کارش اخیراً به قدرت رسیده است. مرد انگلیسی گفت زمان عمل فرا رسیده است ولی ما باید از شما تقاضای کمک کنیم. و چون از شما تقاضا می‌کنیم که عملاً زندگی خود را به خطر بیندازید چک سفیدی را در اختیارتان قرار می‌دهیم تا هر مبلغی که مایل باشید روی آن بنویسید. وقتی که به تهران رسیدم هنوز نیم ساعت نگذشته بود که فرماندار نظامی تهران دستور مصدق برای خروج را ابلاغ کرد(اشرف قبلا توسط مصدق اخراج شده بود) ولی من نپذیرفتم و مصدق 24 ساعت فرصت داد. و من در این مدت پاکت ارسالی آن مرد آمریکایی را به شاه دادم.» مضمون پاکت ارسالی، دستور امریکائی‌ها مبنی بر همکاری با کودتاچیان بود که از طریق اشرف به شاه ابلاغ شد. در همان روز ژنرال نورمن شوارتسکف، مستشار سابق ژاندارمری وارد تهران شد وی دلارهای سازمان سیا را به منظور سازماندهی کودتا، پس از ملاقات با جمعی از افسران به سرلشکر زاهدی پرداخت.

سازمان سیا وارد می شود!اوایل مرداد1332 کرمیت روزولت مسئول امور خاورمیانه سازمان سیا، با نام جعلی جیمز اف لاکریج از طریق مرز عراق در استان کرمانشاه وارد ایران شد. با ورود روزولت، تحرک بیشتری به فعالیت کودتا داده شد. رزولت علاوه بر پول، حجم قابل توجهی مقاله، کاریکاتور، و امکانات لازم برای فضاسازی نیز به همراه خود آورده بود. در یازدهم مرداد سال 1332 کرمیت روزولت، رهبر کودتا، با شاه ملاقات کرد و طرح کودتا و برکناری مصدق و نخست وزیری زاهدی را با وی مطرح و رضایت نهایی وی را در عزل مصدق و انتصاب زاهدی جلب نمود. جالب اینجاست در حین این ملاقات‌ها وزیر خارجه و رئیس جمهور آمریکا در سخنرانی های رسمی خود از مسئله غیرواقعی با عنوان پیشروی کمونیسم در ایران ابراز نگرانی می‌کنند! 

ماجرای شکست کودتای 25 مردادروز بیست و چهار مرداد شاه، دو حکم جداگانه یکی مبنی بر عزل دکتر مصدق از نخست وزیری و دیگری مبنی بر انتصاب زاهدی به نخست وزیری را امضا می‌کند و به نوشهر می رود ومنتظر نتایج می ماند تا در صورت شکست کودتا از کشور خارج شود. کودتای 25 مرداد به خاطر نفوذ در کودتاچیان شکست می‌خورد. عوامل کودتا توسط مصدق دستگیر می شوند. شاه بعد از شنیدن این خبر به عراق فرار می کند! بعد از این اتفاق سفیر آمریکا در ملاقات با مصدق اعلام می کند که دولت وی را به رسمیت نمی شناسد! مصدق سفیر را از خانه اش بیرون می کند.

آشوب در پایتخت، مردم منتظر واکنش مصدقبا فرار شاه، در سراسر کشور تظاهرات عمومی برپا شده و مجسمه‌های شاه و پدرش به پایین کشیده شد. به سوی مردم تیراندازی می‌شود. عکس‌های وی از ادارات جمع‌آوری گشت. در تجمع بزرگی در میدان بهارستان، دکتر حسین فاطمی، وزیرخارجه، اعلام کرد که: «نظام سلطنتی باید برچیده شود و حکومت جمهوری اعلام شود.» اما سایر اعضای کابینه، بعد از سخنان فاطمی تاکید کردند که: «علیحضرت باید برگردد» در چنین شرایطی که کشور شدیداً به مجلس نیاز دارد. مجلس با رفراندوم و توسط مصدق منحل شده است. در همین روز‌ها تظاهرات گسترده‌ای به حمایت از دولت مصدق بر پا شد. اما دکتر مصدق دستور منع تظاهرات در حمایت از دولتش را صادر کرد و تکلیف کرد که مردم به خانه‌های خود برگردند. در حالی که کودتاچیان درصدد اجرای برنامه دیگری برای پیروزی بودند.هشدار آیت‌الله کاشانی به مصدق در روز بیست و هفتم مرداد کارساز نمی‌شود. آیت‌الله کاشانی طی نامه‌ای به دکتر مصدق او را از شرایط جدیدی که کودتاچیان تدارک دیده بودند مطلع ساخت و از او خواست که با همکاری با او تصمیمات لازم برای جلوگیری از کودتا را تدارک ببیند اما وی کاشانی را از دخالت منع می‌کند و حمایت وی را نمی‌پذیرد.

مرحله دوم کودتا، سقوط دولت مصدقبراساس برنامه‌ریزی‌ باید از مردم و جمعی از اراذل و او باش علیه مصدق و دولت او استفاده گردد. خاصه آن که دولت مصدق دستور داده بود که هوادارانش خیابان‌ها را ترک نمایند و این، بهترین فرصت را برای کودتا فراهم کرده بود.طرح کودتای 28 مردادمراحل طراحی عملیات اجرائی کودتای بیست و هشتم مرداد به این شرح بود که از نقاط مختلف شهر جمعیت‌هائی تشکیل شود و تعداد تقریبی هر جمعیت و رهبر هر گروه معلوم گردد، هر یک از جمعیت‌ها در مسیرهای تعیین شده به مرکز شهر حرکت نمایند و همزمان به مقصد محل خیابان شاه- نادری برسند، باشگاه‌های ورزشی مانند باشگاه تاج نیز به حرکت در آیند، شعار کلیه افراد سلطنت محمدرضا باشد، افراد گارد جاویدان به جمعیت بپیوندند، خانه دکتر مصدق را محاصره و وی را دستگیر نمایند و دستگیری دکتر مصدق از رادیو اعلام و زاهدی با تانک به نخست وزیری برود و از شاه دعوت به بازگشت کند.در روز بیست و هشتم مرداد، طرح فوق به طور کامل اجرا شد و واحدهای نظامی طرفدار دکتر مصدق دخالتی در خنثی سازی کودتا نکردند. در روز بیست و هشتم مرداد دولت مصدق هیچ اقدام عملی علیه کودتاچیان نکرد و از مردم نیز برای مقابله با کودتا دعوت ننمود رئیس شهربانی را که مشکوک به همکاری با کودتاچیان بود، برکنار و خواهرزاده خویش، سرتیپ دفتری، را که از همکاران جدی کودتاچیان بود، به ریاست شهربانی منصوب کرد. 

گزارش وزیر کشور از واقعه کودتا«صبح زود روز 28 مرداد دکتر مصدق مرا خواست تا راجع به رفراندم شورای سلطنت تصمیم‌گیری نمائیم و پس از آن، موضوع را با تیمسار ریاحی رئیس ستاد ارتش در میان گذاشته تا با بی‌سیم ارتش به فرمانداران و استانداران ابلاغ شود... ناگهان رئیس اداره آمار وارد اطاق شد گفتند- دسته‌ای از مردم شعار «زنده باد شاه» می‌گویند و شعار‌هائی در ضد دولت می‌‌‌دهند عده‌ای پاسبان نیز با آنها هماهنگی می‌کردند. در میدان سپه نیز وضع چنین بود. بعد به سرتیپ «مدبر» رئیس شهربانی تلفن کردم و راجع به حضور پاسبان‌ها پرسیدم- متوجه شدم که تجاهل می‌کند. در همین موقع تیمسار ریاحی تلفن کردند که نخست وزیر دستور دادند حکم ریاست شهربانی به نام سرتیپ شاهنده صادر کنید... من حکم را امضا کردم. تظاهرات در شهر و مناطق مختلف ادامه داشت. ساعت یازده نخست وزیر تلفن کردند که حکم را به نام سرتیپ محمد دفتری که فرمانداری نظامی بر عهده اوست صادر کنید تا حکم را صادر کنم سرتیپ دفتری در شهربانی حضور یافت... تظاهرات به جلوی وزارت کشور کشیده شد... ساعت پانزده وارد منزل نخست وزیر شدم دیدم جمعی همه در حال انتظار و تفکر نشسته‌اند دکتر مصدق پرسید: اوضاع چگونه است؟ گفتم: اوضاع خوب نیست... پس از چند دقیقه رئیس شهربانی و فرماندار نظامی سرتیپ دفتری به نخست وزیر تلفن کرد که «اعلامیه حمایت از شاه صادر نماید» در اطاق دیگر آقایان کاظم حسیبی، سید علی شایگان، احمد رضوی و حسین فاطمی نشسته و یا دراز کشیده بودند. بعد اعلام کردند مخالفین رادیو را اشغال کردند و مهدی میراشرافی و پیراسته سخنرانی می‌کردند بعد... حال آقای نخست وزیر بهم خورده و به شدت گریه می‌کردند. با تشدید تیراندازی، مهندس رضوی ملحفه‌ای را به علامت تسلیم بیرون برد و بر بام نصب کردند». بدین ترتیب کودتا به پیروزی رسید و سرلشگر زاهدی به نخست وزیری رفت محمدرضا پهلوی به کشور بازگشت و به تعبیر امام خمینی «محمدرضا رفت و رضاشاه برگشت» و این در حالی بود که دین بزرگی از آمریکا و انگلیس بر گردن داشت
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.